کشمیر در قفس، 13 آگوست 2019

سفر ناتمام ما در کشمیر پنج روز طول کشید(نهم تا سیزدهم آگوست 2019). بازدید ما از کشمیر در نهم آگوست آغاز شد. سفر ما، چهار روز پس از به تعیلق درآوردن لایحه های 35الف و 370 و تقسیم شدن جامو و کشمیر را به دو منطقه ی جدا از هم، شروع شد.  وقتی در نهم آگوست به سرینگر رسیدیم. فهمیدیم که شهر در سکوت است و حکومت نظامی در همه وجود دارد.  نیروهای نظامی هندی، به صورت گسترده در همه جا هستند. حکومت نظامی که از 5 آگوست شروع شده بود هم چنان ادامه داشت.

کوچه های سرینگر، خالی بودند و همه نهادها و سازمان ها، تعطیل بودند. فروشگاه ها، مدارس، کتابخانه ها، پمپ بنزین ها، دفاتر دولتی، بانک ها. فقط عابر بانک ها و داروخانه ها و بعضی فروشگاه ها باز بود. اما همه ایستگاه های پلیس باز بودند. مردم به صورت تک نفره و یا دو نفره  در حال رفت و آمد بودند و مردم اجازه نداشتند به صورت گروهی رفت و آمد کنند. مسافت زیادی را طی کردیم. چه در خارج و چه در داخل سرینگر. به منطقه ای رسیدیم که رسانه های هندی در حال فعالیت بودند. آن محیط خبری کوچک در مرکز شهر سرینگر، به صورت معمولی بود. این محیط عادی، این قدرت را به رسانه های هندی داده بود که بتوانند گزارش دهند که زندگی در کشمیر به حالت عادی برگشته است. هیچ چیز نمی تواند فراتر از حقیقت باشد.

5  روز وقت مان را گذاشتیم که به جاهای مختلف برویم. و با مردم عادی شهر گفت و گو کردیم. با افراد مختلف، زن ها، دانش آموزان مدارس، فروشنده ها، خبرنگارها، کارمندان، مهاجرانی که از مناطق دیگر به کشمیر آمده بودند، در روستاها و شهرهای کوچک کشمیر صحبت کردیم.

با مسلمانان و سیک ها و پاندیت های کشمیری که در آنجا زندگی می کردند صحبت کردیم. با اینکه مردم از شرایط عصبانی بودند و می دانستند که دولت هند به آنها خیانت کرده است اما آنها جواب سوال های ما می دادند و به گرمی و مهربانی از ما استقبال می کردند.

به جز سخنگوی BJP در امور کشمیر، هیچ شخص دیگری را ملاقات نکردیم که تصمیم حکومت هند را در رابطه با تعلیق لایحه 370 را حمایت کند. بر خلاف انتظار نبود. مردم از تعلیق این لوایح و روش دولت هند برای انجام این کار عصبانی بودند و همراه با این عصبانیت ترس نیز وجود داشت. این دو احساس در همه گفت و گوهای غیر رسمی وجود داشت. اما کسی حاضر نبود جلوی دوربین صحبت کند. اگر کسی می خواست که در مقابل دوربین صحبت کند، این خطر وجود داشت که توسط حکومت مجازات شود. خیلی ها می گفتند که ما پیش بینی می کنیم که دیر یا زود راهپیمایی های عظیمی بعد از برداشته شدن حکومت نظامی یا بعد از 15 آگوست و یا حتی بعد  رخ دهد.

خلاصه ای از شواهد

 *عصبانیت بسیار جدی در کشمیر علیه دولت و تصمیم دولت در رابطه با به تعلیق درآوردن لایحه ۳۷۰ و ۳۵الف وجود دارد و خصوصا در رابطه با روشی که آنها برای انجام این کار انتخاب کردند.

*برای کنترل این خشم، دولت قوانینی مانند حکومت نظامی را به اجرا گذاشته است. به جز بعضی از عابر بانک ها، داروخانه ها، فروشگاه ها و ایستگاه های پلیس، بیشتر نهادها و فروشگاه‌های عادی در حال حاضر بسته هستند.

*محدودیت های ایجاد شده در زندگی اجتماعی و اثر گذاری این مسئله به دلیل حکومت نظامی، حتی اوضاع اقتصادی در کشمیر را مورد تاثیر قرار داده است. برای جشن عید، هر دو نفر باهم به صورت دو نفر دو نفر جشن عید را برگزار کردند.

*مردم کشمیر توسط عوامل دولت هند چه ارتش یا پلیس مورد آزار قرار می گیرند و بسیار هراس دارند. مردان عصبانیت خود را در گفت و گو های غیر رسمی به طور آزادانه ابراز کرده اند و هیچ کس حاضر نبود مقابل دوربین قرار گیرد.

*رسانه های هندی مدعی بازگشت آرامش و زندگی عادی به کشمیر هستند، ولی این اخبار به شدت منحرف کننده و غیر واقعی می باشد و یا شواهد این ادعا در یک منطقه بسیار کوچک‌ در سرینگر تهیه شده است.

*بر اساس اوضاع فعلی هیچ جایی برای هیچ گونه تظاهراتی وجود ندارد. هرچقدر هم آرام و مسالمت آمیز باشد، ولی دیر یا زود ممکن است راهپیمایی های بسیار زیاد و بزرگی به طور خودجوش به حرکت بیفتد.

بخش واکنش ها نسبت به برخورد دولت با مسئله جامو و کشمیر

*وقتی پروازما در شهر سرینگر فرود آمد و اعلام کردند که مسافرین می توانند موبایل هایشان را روشن کنند، مسافران که اکثر آنها کشمیری بودند ناگهان شروع کردند به خندیدن (چه شوخی ای)، مسافران می گفتند موبایل و خط های تلفن و اینترنت از ۵ آگوست در کشمیر قطع شده است.

*به محض اینکه وارد سرینگر شدیم از کنار چند کودک گذشتیم که در پارک در حال انجام حرکات نمایشی بودند می توانستیم بشنویم که آنها می گویند ابلیس مودی (ابلیس یعنی شیطان).

*حرف هایی که به طور مکرر از مردم می‌شنیدیم درباره دولت و تصمیم های دولت نسبت به جامو و کشمیر ظلم، جور و خیانت بود. همانطور که مردی از صفاکدل ( منطقه ای در شهر سرینگر)اعلام کرد دولت با ما کشمیری ها مانند برده برخورد کرد، درباره زندگی های ما و آینده ما تصمیم می گیرد در حالی که ما در زندان هستیم، مانند این است که چیزی را به صورت اجبار از گلویمان به پایین فرو ببرند، در حالی که ما را محدود کرده‌اند و در حصر هستیم، با یک سلاح به طرف سرمان نشانه گرفته اند.

*در هر مکان از سرینگر، هر منطقه، هر روستا که با آن ملاقات داشتیم سیستم مدارس را دیدیم، مردم عادی حتی بچه های کوچک راجع به تاریخ کشمیر و مشکلات آن خیلی عصبانی و ناراحت بودند، البته نه آن تاریخی که رسانه های هند در حال شستشو و تغییر آن هستند. خیلی ها گفته اند که لایحه ۳۷۰ قرارداد بین رهبری کشمیر و هند بود،و اگر این قرارداد امضا نشده بود هند هرگز نمی توانست آن را به طور موقت کنترل کند و با رفتن لایحه ۳۷۰ هند دیگر هیچ جای ادعا بر روی کشمیر ندارد. یک مرد در منطقه جهانگیرچوک در لال چوک لایحه ۳۷۰ را به عنوان یک گردنبند مقدس که توسط خانم ها بر گردن آویخته می شود تفسیر و تعریف کرد، و گفت مانند یک قرارداد ازدواج بین کشمیر و هند بود.

*عصبانیت بسیار زیادی علیه رسانه های هند وجود دارد، مردم در خانه ها نشسته اند و نمی توانند با هم ارتباط بگیرند، نمی توانند احساساتشان را در فضای مجازی بیان کنند. به هر نحوی که در خانه هایشان صداهایشان را بلند کنند رسانه های هند اعلام می کند که مردم کشمیر پذیرای تصمیمات دولت هند هستند. آنها به دلیل اینکه صدایشان قطع شده است خیلی عصبانی هستند. همان طوری که یک مرد جوان در صفاکدل گفت: قرار است این پیوند جشنی برای ما باشد اما فقط دیگران می رقصند. اگر این طرح برای منفعت و پیشرفت ما است، حرکت و این است، چرا از ما نمی پرسند که چه چیزی  می خواهیم؟

عکس العمل ها به تعلیق لایحه ۳۷۰ و ۳۵ الف

*مردی روستایی می گفت: ارتباط ما با آنها (هند) از طریق لایحه ۳۷۰ و لایحه ۳۵ الف بود، الان خود آنها این لایحه ها را به تعلیق درآورده اند و مساله را حل کردند، بنابراین در حال حاضر ما آزادیم. همان مرد شعارهای "ما آزادی می خواهیم" ، یا شعارهای "لایحه ۳۷۰ و ۳۵ الف را دوباره زنده کنید" سر می داد.

*خیلی‌ها لایحه ۳۷۰ و ۳۵الف را به عنوان هویت کشمیر تعریف می کنند، اعتقاد داشتند که  به تعلیق در آوردن این لایحه‌ها یک حمله ناجوانمردانه بر عزت نفس و هویت کشمیر می‌باشد.

*اینطور نبود که همه بخواهند لایحه ۳۷۰ دوباره به حالت اولیه برگردد. خیلی‌ها گفتند که فقط احزاب مجلس هند بودند که از مردم خواسته بودند که ایمان داشته باشند که هند  شرایط لایحه ۳۷۰ را خواهد داد. به تعلیق درآوردن لایحه ۳۷۰ از اعتبار احزاب حامی هند در کشمیر کم کرد و آنهایی را که برای استقلال کشمیر مبارزه می کردند را کاملاً تبرئه کرده است.

 یکی از اهالی کشمیر می گفت: آنهایی که هند را مدح می کردند، خود فروختگان هندی هستند، خود آنها هم الان در حصر هستند. یکی از خبرنگاران کشمیری می گفت: بسیاری از مردم نسبت به برخورد دولت هند با احزاب کشمیری حامی هند، خوشحال هستند چرا که حامی هند بودند و الان ذلیل هستند.

*مودی قانون هند را نابود کرده است، عده ای می گویند که لایحه ۳۷۰ بیشتر برای هند اهمیت داشته است تا برای کشمیر. ( به این دلیل که ادعای هند نسبت به کشمیر به رسمیت شناخته شده بود.) اما حکومت مودی فقط تصمیم نابودی کشمیر را نداشته است،  بلکه یک قانون و معیار هایی که متعلق به هند بود، را شکست.

* تاجری می گفت: مجلس هند ما را از پشت چاقو زدند، او اضافه کرد آن‌ها معیارها و قوانین خودشان را از بین بردند. لایحه ۳۷۰ فقط یک وجهه سمبلیک بود اما باید توجه کرد که با از بین رفتن ۳۵الف،  با وجود آن مردم نگران هستند که املاک سرزمین به صورت خیلی ارزان به سرمایه‌گذار ها فروخته بشود و از این طریق می توانند به راحتی به داخل کشمیر وارد شوند. به منابع کشمیری وسرزمین کشمیر دستبرد بزنند. در حال حاضر، میزان تحصیل و کاریابی در کشمیر خوب است اما در آینده کشمیری ها باید برای شغل های دولتی با افرادی از ایالت های دیگر هند رقابت کنند و بعد از مدتی بیشتر کشمیری ها شغل نخواهند داشت یا مجبور خواهند شد که مهاجرت کنند.

 

 

 

آیا آرامش کشمیر شبیه آرامش قبرستان است یا وضعیت عادی است؟

*از پنجم تا نهم آگوست مردم به دلیل کمبود غذا، شیر و نیازهای اصولی و عادی بسیار سختی کشیدند، مردم حتی از رفتن به بیمارستان هم ممنوع شده اند،حتی اگر مریض باشند.

*ادعای دولت این است که فقط تبصره ۱۴۴ اجرا شده نه حکومت نظامی. اما در واقع ون های پلیس دائما در حال گشت زدن در سرینگر و هشدار دادن به مردم هستند، هشدار آنها این است در خانه بمانند و از سفر کردن بپرهیزند. در زمان حکومت نظامی به فروشگاه ها گفته شده است که باید بسته باشند و برای تردد آزادانه در شهر باید مجوز های مخصوص حکومت نظامی را نشان بدهند تا این که بتوانند آزادانه تردد کنند. در همه کشمیر حکومت نظامی وجود دارد حتی در روز عید، خیابان ها و بازارها تعطیل بودند. رفت و آمد ها در خیابان ها با سیم‌های خاردارها محدود شده است. در خیلی از روستاها اذان ممنوع شده است. مردم مجبور هستند که نماز را در خانه هایشان بخوانند.

*در مناطق شوپیان و پمپوره که در جنوب کشمیر قرار دارند، در روز عید  فقط کودکان را دیدیم که در لباس عید بودند و بقیه در عزاداری بودند. "احساس می کنیم در زندان هستیم"،  این جمله توسط زن کشمیری گفته شد. دخترها در منطقه شوپیان می گفتند: " وقتی برادران ما در اسارت ارتش هستند چگونه می توانیم در عید شاد باشیم."

*در ۱۱ آگوست، خانمی برای خرید مواد غذایی از خانه خارج شده بود که این زمان را بعد از هفت روز به آنها داده بودند که خرید انجام دهند. می گفت: ما در خانه های خودمان برای هفت روز زندانی بودیم، حتی امروز  فروشگاه ها در روستای من تعطیل هستند. به خاطر همین به سپوره آمده ام تا برای عید خرید کنم و دخترم را ببینم. او در اینجا دانشجوی پرستاری است.

*حکومت ارتش است. اینجا سرباز ها بیشتر از مردم هستند.  مردی که نزدیک نانوایی بود می گفت کمپ های ارتش نزدیک ما هستند و قوانین غیرمعقول و غیر ممکن را اجرا می کنند. آنها تاکید دارند که در عرض نیم ساعت باید به خانه برگردیم. اگر بچه من مریض باشد و لازم باشد که او را به بیمارستان ببرم شاید حتی بیشتر از نیم ساعت طول بکشد، اگر کسی برای دیدن دخترش که در روستای بعدی زندگی می کند برود شاید بیشتر از نیم ساعت طول بکشد تا برگردد، ولی اگر تاخیر باشد آنها برای ما مزاحمت ایجاد می کنند.

نظامی ها همه جا هستند حدودا بین هر خانه ای، بیرون از خانه در کشمیر نظامی وجود دارد. مشخص است که این ها برای امنیت کشمیری ها آنجا حضور ندارند و برای ترساندن مردم هستند.

*فروشندگان گوسفندان و گله دارهایی را می توان دید که گوسفند و بزهایی را که در طول سال پرورش داده اند را نتواسنته اند بفروشند. و این ضرر بزرگی به آنهاست. به دلیل اینکه مردم نمی‌توانند درآمدزایی کنند.

*یک فروشنده شیرینی، چیزهایی را نشان می داد که فاسد شده بودند، به خاطر اینکه مردم نمی توانند آنها را بخرند. فروشگاهها و نانوایی هایی که مردم برای خرید مواد غذایی به آنجا مراجعه نمی کردند.

*راننده ای که در سرینگر بیماری آسم داشت و تلاش کرده بود تا  داروهای خود را تهیه کند اما در داروخانه ها و فروشگاه ها آن داروها وجود نداشت به دلیل اینکه انبارها خالی شده بودند. او می توانست به بیمارستان‌های دیگر برود اما نیروهای نظامی که در آنجا بودند مانع از این کار می شدند. او قوطی های خالی داروهایش را نشان می داد که آنها را به نیروهای نظامی نشان داده بود  و آن نظامی قوطی را از او گرفت و با چکمه پایش را روی آن کوبید. راننده می گفت"چرا پایش را روی آن کوبید و آن را خراب کرد؟ آنها از ما بدشان می آید و این دلیل رفتار او است".

تظاهرات، ظلم

*در روز 9 آگوست، در سورا(از شهر سرینگر) حدود ده هزار نفر تظاهرات کردند. نیروهای امنیتی با شلیک گلوله های ساچمه ای به تظاهر کنندگان شلیک کردند، که سبب مجروح شدن تعداد بسیاری از آنها شد. سعی کردیم که در ۱۰ آگوست به سورا برویم ولی یگان های نظامی مستقر جلوی ما رو گرفتند. تظاهر کنندگان جوان نیز خیابان را مسدود کرده بودند.

*با دو نفر از کسانی که بوسیله گلوله های ساچمه ای مجروح شده بودند، در بیمارستان SMHS شهر سرینگر ملاقات کردیم. دو مرد جوان به نام های احمد و وحید که صورت، دستها و بازوهایشان مورد هدف گلوله های ساچمه ای قرار گرفته بودند در بیمارستان دیدیم.

چشمهایشان کور شده بود و مملو از خون بود. یکی از آنها خونریزی داخلی داشت. این ها همه قابل مشاهده بود، خانواده های آنها گریه می کردند و ناراحت بودند. به ما گفتند که این دو مرد سنگ پرت نمی کردند، آنها به طور مسالمت آمیز تظاهرات می کردند. *در ۶ آگوست یک طراح گرافیک از روزنامه ی Rising Kashmir به نام سمیر احمد که در اوایل بیست سالگی قرار داشت، در نزدیکی خانه اش تظاهراتی به راه انداخته بودند. وقتی سمیر احمد درب خانه اش را باز کرد نیروی نظامی با گلوله ساچمه ای  به طرف او شلیک کرد. 172 ساچمه به بدن او اصابت کرد. در دستهایش و صورتش ونزدیک چشمهایش، ولی بینایی اش آسیب ندید. کاملا واضح است که گلوله های ساچمه ای با هدف به طرف چشم معترضان شلیک می شود. حتی به افرادی که در جلوی خانه های خود ایستاده اند هم شلیک می کنند.

*حداقل ۶۰۰ نفر از رهبران سیاسی و فعالان اجتماعی دستگیر شده اند. هیچ مدرکی از قوانینی که بخاطر آن، آنها(رهبران) را دستگیر کرده باشند در دست نیست یا اینکه به کجا منتقل شده باشند. هیچ یک از این مدارک را در دست نداریم.

* تعداد بسیار زیادی از رهبران سیاسی حصر خانگی هستند. نمی توان با قاطعیت گفت که چند نفر از این رهبران سیاسی در حصر خانگی هستند. تلاش کردیم که با محمد یوسف تاریگامی (نماینده مجاس کشمیر) ملاقات کنیم ولی درخواست ما را برای ورود به  جایی که حصر شده بود، لغو کردند.

*هر روستایی را که بازدید می کردیم مخصوصا در پایین شهر سرینگر، پسرهای کوچک مدرسه ای و جوان های زیادی بودند توسط پلیس یا نیروهای امنیتی نظامی بازداشت شده بودند و بطور غیرقانونی در زندان بودند. در پامپوره با پسری ۱۱ ساله ملاقات کردیم. که بین ۵ و ۱۱ آگوست در زندان در یکی از مقرهای پلیس قرار داشت او را کتک زده بودند. او می گفت حتی پسرهای کوچک تر از من هم بودند که از روستاهای نزدیک دستگیر شدند.  

*نیروهای نظامی، صدها نوجوان و جوان را نیمه شب از خانه هایشان می ربایند. تنها هدف آنها از این حمله ها ایجاد ترس، رعب و وحشت است، زن ها و دخترها نسبت به تجاوز جنسی توسط نیروهای نظامی در هنگام این حمله ها می گفتند.  پدر ومادرها می ترسیدند از اینکه با ما ملاقات کنند و نسبت به این دستگیری ها بگویند و یا نسبت به اینکه پسرهایشان را از آن ها گرفتند. می ترسیدند پرونده امنیت اجتماعی برای آنها درست شود، ترس دیگر آنها این بود که شاید پسرهای آنها ناپدید شوند و بعد کشته شوند.

پرونده ی گورهای دسته جمعی در کشمیر تاریخچه ای بسیار جدی دارد، والدین می ترسیدند که فرزندانشان در قبرهای دسته جمعی انداخته بشوند،. همسایه ی یکی از پسرهای دستگیر شده گفت: هیچ اطلاعاتی نسبت به این دستگیری ها وجود ندارد، این دستگیری ها غیرقانونی است، یعنی اگر آن پسر ناپدید شود یعنی حتی اگر کشته شود پلیس یا ارتش می تواند بگوید که ما هیچ وقت او را دستگیر نکردیم و مدرکی وجود ندارد.

 *اما درباره ی اعتراضات هیچ احتمالی وجود ندارد. مرد جوانی می گفت: "هرچقدر بیشتر به ما ظلم کنید بیشتر قیام خواهیم کرد" شبیه این جمله را در جاهای دیگر نیز شنیده بودیم و آن این بود که مهم نیست اگر رهبران دستگیر می شوند. ما به رهبر نیاز نداریم حتی اگر یک نوزاد کشمیری هم زنده باشد فقط یک نوزاد کشمیری، ما این سختی ها را خواهیم کشید.

خفقان رسانه

*خبرنگاری به ما گفت: روزنامه ها اخبار را متضاد منتشر می کنند. بدون اینترنت هیچ خبری از خبرگزاری ها به ما نمی رسد، ما را محدود کرده اند به کار کردن روی اخباری که مربوط به توسعه های جامو وکشمیر در پارلمان هستند. این محدودیت ها غیرعلنی است. دولت به پلیس اینترنت می دهد اما به خانه ها اینترنت نمی دهد. این به چه معنا است؟ مواردی را داشتیم از افرادی که از طرف ارتش و پلیس به دفتر ما می آمدند و می پرسیدند چرا از خانه هایی که حکومت نظامی در آنها برقرار است تصویر منتشر می کنید؟

*شبکه های تلویزیونی کشمیری کاملا بسته شده اند و امکان کار وجود ندارند.

*روزنامه های کشمیری وقتی کوچک ترین خبری را نسبت به تظاهرات اعلام می کنند مثل انعکاس تظاهرات برخی مناطق، از طرف مقامات با آنها برخورد می شود.  

* گزارشگران خبرگزاری های خارجی به ما گفتند که آنها توسط مقامات با محدودیت مواجه هستند. حتی بخاطر کمبود اینترنت نمی توانند با شعبه اصلی خودشان ارتباط برقرا کنند.

*وقتی در 13 آگوست، محل رسانه ای را در سرینگر بازدید کردیم، دیدیم که روزنامه ها تعطیل هستند و همه جا خالی از سکنه است. چند خبرنگار و بعضی از نیروهای اطلاعاتی آزادانه در حال رفت و آمد بودند. یکی از خبرنگارها به ما گفت حداقل تا ۱۷ آگوست نمی توانیم چیزی چاپ کنیم چون کاغذهای روزنامه ای که ما از دهلی می آمد، تمام شده است.

آیا کشمیر با مشکل کمبود توسعه روبه‌رو است؟

*در هر روستای کشمیری مردان و زنان جوانی را پیدا کردیم که به کالج یا دانشگاه می روند، کشمیری صحبت می کنند، هندی صحبت می کنند و انگلیسی را به صورت روان صحبت می کنند و توانایی به چالش کشیدن قوانین بین المللی و قوانین و معیارهای هند را با سندهای دقیق و منطقی نسبت به جریان کشمیر دارند.

*در کشمیر افراد فقیر و گرسنه وجود دارد اما اوضاع گرسنگی و اوضاع اسف باری که در ایالت های شمال هند دیده می شود به هیچ وجه در کشمیر وجود ندارد و کشمیر از نظر درآمد اقتصادی در وضعیت مناسبی نسبت به سایر ایالت ها است.

*کشمیر را بسیار آزاد دیدیم. پاندید های کشمیری (کشمیری های هندو مذهب) را دیدیم که گفتند در کشمیر احساس امنیت می کنند و اینکه کشمیری ها ( از هر مذهبی که باشند) همیشه جشن هایشان را با همدیگر برگزار می کنند. مرد جوانی که از  پاندیت ها بود گفت: توهم عقب ماندگی زنان کشمیری شاید بزرگترین دروغ باشد، دختران کشمیری از سطح بالای تحصیل را دارند و  شخصیت و توانایی خوبی در فراگیری موارد علمی دارند. بله آنها مشکلاتی دارند اما آنها ملک نیستند که گروه بی.جی.پی برای غارت آنها حرف بزنند.

*بانوان و دختران کشمیری به ما گفتند ما توانایی جنگیدن برای خودمان را داریم، ما نمی‌خواهیم که کسانی که به ما ظلم می کنند بر ما حکومت کنند.

*با سخنگوی بی جی پی درباره موضوع کشمیر ملاقات کردیم، گفتگوی دوستانه بود، به ما گفت که از جامو و کشمیر آمده است تا مردم را قانع کند که از به تعلیق درآوردن ماده ۳۷۰ حمایت کنند. دعوای اصلی او این بود که تا زمانی که بی جی پی ۴۶ درصد از سهم جامو وکشمیر را در پارلمان برنده شده است آنها باید از این طرح دفاع کنند و ماده 370 را از حالت عملیاتی خارج کنند. او از پاسخ دادن به سایر چیزها پرهیز کرد. اینکه آیا دولت اجازه دارد که بدون در نظر گرفتن رای مردم کشمیر و به صورت مسلحانه این ماده را متوقف کند؟ در پایان گفتگو وقتی که او را با مدارک و دلایل منطقی مواجهه  می کردیم، بلند شد و گفت به امثال شما اجازه نمی دهم که ضد اتحاد کشور هستید کارتان را انجام دهید و به شما هشدار می دهم.

 نتیجه:

کشمیر در حال حاضر یک زندان است که تحت کنترل ارتش می باشد، تصمیماتی که توسط دولت مودی در موضوع جامو وکشمیر گرفته می شود غیراخلاقی، خلاف معیارهای دولت هند وغیرقانونی هستند، این یعنی رفتن زیرسلطه بودن کشمیری ها و محدود کردن وخفه کردن تظاهرات ها و ... همه این اعمال غیراخلاقی، خلاف معیارها و غیرقانونی هستند.

*درخواست ما بازگرداندن سریع ماده 370 و 35 الف می باشد،

*اینکه هیچ تصمیمی نسبت به ٱینده جامو و کشمیر نباید بدون مشورت و نظر سنجی از مردم آن گرفته شود.

* درخواست ما این است که ارتباطات از جمله تلفن ها، موبایل ها و اینترنت سریع راه اندازی شود.

* درخواست بعدی ما این است که آنهایی که آزادی بیان و تظاهرات را محدود و خفه می کنند از جامو و کشمیر برداشته شود و آزادی این کار ها به آنها داده شود.

*مردم  جامو و کشمیر بسیار زجر دیده هستند و باید به آنها اجازه داده شود که تظاهرات شان را در رسانه ها پوشش داده، در رسانه ها، شبکه های اجتماعی و در تجمعات اجتماعی و جاهای صلح آمیز دیگر ابراز کنند.

*درخواست بعدی ما این است که در جامو و کشمیر محدودیت های رسانه ها برداشته شود.

مترجم متن: محمدعلی اراکی